ژنها ، مغز و اراده

انتشار : 1398/09/26 | بازدید : 2821

خیلی از ارتباط های صمیمانه بین زن و مرد، به دلیل ساختارهای ژنتیکی آنهاست.
منبع: پزشک آنلاین
دکتر سید سلمان فاطمی

 اگر کشش ژنتیکی بین زن و مرد که در حقیقت ریشه در خودخواهی ژنها برای انتقال به نسلهای بعدی است وجود نداشت، ارتباط های خانوادگی سست میشد.

افسانه پردازی و ایده آل گرایی را رها کنیم !
بخشی از وجود ما ژنهای خودخواهی است که ما انسان ها را در بند خود کرده است و نزاع بین همین ژن ها و روح انسانی است که عاقبت انسان را مشخص میکند.

به همین ترتیب این رمزهای خودخواه و ماده گرا دائما در گوش ما ندا میدهند و می کوشند ما را از حقیقت انسانی مان دور کنند و هر کس در این دنیا ادعا کند کاملا از این بند رها است، دروغ میگوید.
به همین ترتیب، کشش بین زن و مرد هم در عالم دنیا تحت تاثیر زیاد این ارتباط است و واقعیت آن است که اگر این کشش خودخواهانه برای انتقال ژنها به نسل بعدی نبود، معلوم نبود هیچ خانواده ای شکل بگیرد و معلوم نبود هیچ پدر و مادری برای فرزندان خود، کوشش کنند.

علاوه بر آنکه ژنهای خودخواه، از طریق فرایند تکامل، ژنهای جنسی را پرداختند تا در شرایط نسبتا پیشرفته تکاملی به عنوان عامل پربار کردن خانواده عمل کنند ژنهای دیگری هم هستند که به دوام ساختار خانوادگی کمکی نمیکنند. و این یک پارادوکس بزرگ است. شما برای تشکیل خانواده موفق، نه تنها مجبورید تحت فرمان ژنهای کروموزوم های جنسی باشید که بسیار به نزدیک کردن زن و مرد کمک میکند باید تحت تسلط دهها ژن دیگر باشید که تغییر و جهش در آنها می تواند ارتباط بین زن و مرد را با مشکل مواجه کند. (البته این مطلب همیشه هم بد نیست زیرا در آینده با استفاده از قدرت مهندسی ژنتیک، میتوان بسیاری از این ژنهای ناسازگار را به ژنهای مرغوب، تبدیل کرد و این، گامی به سوی رها شدن از فرمان ژنهاست!)

خوب ما تحت تاثیر این ژنها چه باید کنیم؟ همیشه فعالیت و تراکنش این ژنها به نفع تشکیل خانواده نیست.
بله ژنهای کروموزم های جنسی به این ساختار، بسیار کمک میکند ولی دهها ژن دیگر هستند(مانند ژن های مربوط به اکسی توسین یا هورمون عشق که در مقاله زیر به آن میپردازیم) که اگر در میان دو جنس، هماهنگی نداشته باشد می تواند منجر به اختلافات شدید خانوادگی و حتی جدایی های زشتی شود که امروزه به خصوص در کشور ما بسیار رایج است.
آنچه بیشتر از اتکا بر ژنها، ساختار زندگی دو فرد متمایز، را سامان میدهد، قدرت عاطفی آنها و قدرت آنها برای درک طرف مقابل است و این قدرت، حتی بیش از عقلانیت و تفکرهای مرسوم مادی می تواند دو طرف را به هم نزدیک کند.

ساختار عاطفه در قسمت ونترومدیال لوب پیشانی مغز است. و این قسمت در انسان توسعه بیشتری نسبت به پیشینیان انسان دارد. این منطقه مغز هر چند ساخته دست ژنهای خودخواه است ولی گامی به سوی درک طرف مقابل است.
ژنهای ما هر چند خودخواه هستند ولی برنامه ای درونی در عمق آنها وجود دارد که آنها را گام به گام به سوی جدا شدن از خودخواهی رانده است و از جمله این فرآیندها تمایل به جنس مخالف و دیگر مردم و توانایی برای درک آنهاست.
هرچند هنوز این درک متقابل، از داد و سندهای خرد مادی فراتر نمیرود ولی گامی هرچند اندک، به سمت درست است.
سالها ماندن در قالب ژنهای خود و زاد و ولد به صورت همانند سازی که میتواند کشش خودخواه ژن ها را به بهترین شکل ارضا کند، در سیر تکامل، به زاد و ولد جنسی تبدیل شد تا با ایجاد تمایز بیشتر و ایجاد کودکی- که نه مشابه ژنهای مادر است و نه مشابه ژنهای پدر- حرکتی جسورانه را به بیرون از سیر خودخواه ژنها ایجاد کند.

ما دارای مغزهایی هستیم که ساخته ژنهای خودخواه است ولی حرکت به سوی ساخت این مغز دارای عاطفه و احساس هم، حرکتی جسورانه تر به سوی دور شدن از ژنهای خودخواه درونی است.
شاید ابتدای این مسیر با زاد و ولد جنسی شروع شد ولی امروز با وجود میلیاردها نورون در مغز و هزاران نورون در قسمت ونترومدیال فرونتال مغز و توانایی های شگفت انگیز این نورون ها برای متمایز شدن، به وسیله فرآیندهای پیچیده ای مانند نوروپلاستیسیتی، این سیر بسیار پخته تر و سالمتر شده است.
ما امروز صاحب این قسمت حساس در مغز هستیم، میتوانیم آن را به کار بگیریم و در راه جدا شدن از تمایلات درون و کشش های درونی بکوشیم و یا میتوانیم آن را خاموش نگه داریم و به سمت این قسمت مغز- که عواطف و احساسات گرم را برای ما سامان میدهد- نرویم.
و میتوانیم حتی از این قسمت مغز، فراتر برویم و نه تنها نزدیکان خود و خانواده خود را دوست بداریم بلکه افراد غریبه ای را- که هیچ ارتباط خویشاوندی با ما ندارند- دوست بداریم و این اوج رها شدن از ژنهای خودخواه است.
صدایی ما را به سوی این رهایی حقیقی و به سوی رها شدن از قفس تنگ خودخواهی های ژنتیکی فرا میخواند و این صدا منتظر است تا درب های قفس شکسته شوند.

قفسها را بشکن و در فضای آزادی حقیقی ای گام بردار که در انتظار توست!

شناسایی نقش ژنتیک زوجین در ازدواج موفق
نوروسافاری | شناخت ژن میتواند به درک این موضوع- که چرا برخی ازدواجها موفق هستند و برخی منجر به جدایی میشوند- کمک کند.
به گزارش نوروسافاری از دانشگاه یل، اگرچه ادعا میشود در سطح دنیا آمار ازدواج در حال کاهش است و میزان طلاق بیشتر شده است، اما امر ازدواج همچنان در فرهنگ عامه و قلب انسانها در سراسر جهان جای دارد و هنوز هم ازدواج برای بسیاری از مردم دنیا نشان دهنده نهایت عشق دو انسان به یکدیگر است.
اما چه چیزی افراد را به یکدیگر علاقهمند میکند؟ عشق؟ سلایق و علایق مشابه؟ منافع مشترک؟ جذابیت ظاهری؟ همه اینها به همراه بسیاری از عوامل دیگر تاثیرگذارند و باعث میشوند تا دو نفر باهم ازدواج کنند.
با این حال همانطور که گفته شد، طلاق نیز مثل ازدواج بدل به یک امر عادی شده است و دلیل اصلی آن عدم خوشحالی از ازدواج است.یک مطالعه جدید که توسط محققان دانشگاه ییل(Yale) انجام شده است، میتواند بینش وسیعتری نسبت به این- که چه چیزی موجب احساس خوشبختی طولانی مدت در ازدواج میشود- فراهم کند.

پاسخ در ژنها است.
این مطالعه که به رهبری “خوان مونین” دانشیار دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه ییل انجام شده استدلال میکند که کلید خوشبختی زوجین در ژنهای فردی آنهاست.
تیم تحقیقاتی ۱۷۸ زوج را که در سنین ۳۷ تا ۹۰ سالگی بودند مطالعه کرد. محققان نه تنها احساس امنیت و رضایت زناشویی را در هر فرد بررسی کردند، بلکه نمونههای بزاق آنها را نیز برای تعیین ساختار ژنتیکی(ژنوتیپ) آنها جمع آوری کردند. حتی در مورد نقش اکسیتوسین (oxytocin) که به عنوان هورمون عشق شناخته میشود نیز کنجکاو بودند و آن را مورد بررسی قرار دادند.

نقش اکسی توسین
هورمون اکسیتوسین، نقش مهمی در پیوند اجتماعی و ارتباط میان انسانها دارد. محققان پس از تجزیه و تحلیل نمونهها دریافتند که وقتی یکی از زوجین دارای نوعی تغییر در ساختار ژنتیکی به نام “ژنوتیپ GG” در گیرنده ژن اکسیتوسین خود است، زوجها دارای سطح بسیار بالاتری از رضایت زناشویی هستند.
این گیرنده اکسیتوسین موسوم به “OXTR rs53576” با ویژگیهای شخصیتی مانند ثبات احساسی، همدلی و اجتماعی بودن همراه است.
وجود “ژنوتیپ GG” در زوجین همچنین موجب کاهش احساس اضطراب در ازدواج میشود. به طور خلاصه افرادی که دارای این نوع ساختار ژنی هستند شانس بیشتری برای تجربه ازدواج موفق و شاد با همسر خود دارند.
این مطالعه نشان میدهد که روابط نزدیک و تجربههای مشترک ما با همسرمان در طول زمان تا چه اندازه تحت تاثیر ژنتیک ما است.

“مونین” میگوید:
افراد در ازدواج نیز تحت تاثیر خواص ژنتیکی شریک زندگی خود قرار میگیرند.
این مطالعه در مجله PLOS ONE منتشر شده است.

نوشته دکتر سید سلمان فاطمی متخصص داخلی مغز و اعصاب

منبع : پزشک آنلاین